آوینـــار

... عشق و دوست داشتن در حد کمال

آوینـــار

... عشق و دوست داشتن در حد کمال

خدای دوم

پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۳ ق.ظ

یک پیرزن نقلی 80 ساله با دستان و صورتی که پر از خط و نشان روزگار شده که همین خط و نشان ها او را مهربان و دوست داشتنی‌تر کرده است. اکثرا آرام و ساکت گوشه‌ای از اتاق می‌نشیند و تنها با انگشت اشاره‌اش گل‌های قالی را لمس می‌کند، همان گل‌های قالی که روز و روزگاری با همین دستانی که حالا چروک خورده و جانی ندارد خلق‌شان کرده. مادربزرگ گاه دست می‌زند و برای نوه‌ها و نتیجه‌های‌ش شعر می‌خواند، گاه شعر می‌خواند با صدای که این بار از سر بغض می‌لرزد

خداوندا زمانه مفلسم کرد   طلا بودم به مانند مسم کرد

عزیزم ، هر بار که حال روحی‌اش خوب باشد  و حوصله کند حرف‌های خوبی برای‌م می‌زند از همان‌ حرف‌هایی که هر کدام‌شان نکته کنکوری زندگی‌ایست. مثل حرفی که دیشب که کنارش نشسته بودم بهم گفت :
یادت باشه مرد خدای دوم زنِ، احترام مردت را داشته باش تا احترام‌ش کنن


پ.ن: به بهانه روز میلاد حضرت پدر مولامون امیرالمومنین ... تبریک ویژه به همسفر زندگیم ،باشد که زیر سایه امیر امیرالمومنین به هر آنچه خیر است برسد.


نظرات (۲)

۰۲ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۵۰ منم یه عابرم
چقدر حال و هوای مادربزرگ خودم را کردم
پاسخ:
خدا حفظشون کنه ان اشءالله
۰۹ خرداد ۹۲ ، ۰۰:۱۵ آبجی کوچیکه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عل فرجهم...
سلام :)
ما شا الله..ما شا الله...!
اسپند دود کن براش چشم نخوره مادربزرگه....!
پاسخ:
سلام
حتما عزیز شما هم همینطور :دی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی